معنی منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی, معنی منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی, معنی kj'k، kcتf، fا rاubi، kudj، krcc، uاbd, معنی اصطلاح منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی, معادل منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی, منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی چی میشه؟, منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی یعنی چی؟, منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی synonym, منظم، مرتب، با قاعده، معین، مقرر، عادی definition,